• وبلاگ : کربلاي جبهه ها يادش بخير... !
  • يادداشت : يا حق...
  • نظرات : 13 خصوصي ، 37 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    سلام حتما يه سر به ما بزن
    خيلي خوب بود از دل مي نويسيد خوش به حالت به منم سر بزن
    سلام.وب جالبي داريد به من هم سر بزنيد .در پناه حق
    سلام به شما وهمه دوستان نظر دهنده
    به اطلاع مي رساند اگر نظر نامناسبي از جانب من در وبلاگي مشاهده كرديد بدانيد كه از نظر من مردود است .چرا كه عده اي مغرض قصد بد نام كردن مرا دارند .خواهشمندم به اطلاع ديگر دوستان برسانيد.
    وبلاگ : شكوفه نرگس
    وبلاگ :لاله زار

    بسم رب الشهدا و الصديقين

    سلام...خسته نباشيد..اميدوارم كه آقا و شهدا شفيع همه ي ما مخصوصا خدمتگزارانشوان ساشند...منتظرم....علي علي يا علي

    سلام مهتاب به آسمانها نامه نگاشته ....دل کوچه ي درختي باز هم گرفته...من منتظر مي مانم ...خدا به نداي قلبم گوش خواهد داد....براي دل تنهايم پيامي بياور از مهر....چون هميشه....قطره هاي باران محبتتان آبي بر اتش دلم....مهتاب...عابري از کوچه درختي

    کجاييد اي شهيدان خداييکجاييد اي سبک روحان عاشقکجاييد اي شهان آسمانيکجاييد اي ز جان و جا رهيدهکجاييد اي در زندان شکستهکجاييد اي در مخزن گشادهدر آن بحريد کاين عالم کف او استکف درياست صورت​هاي عالمدلم کف کرد کاين نقش سخن شدبرآ اي شمس تبريزي ز مشرق بلاجويان دشت کربلاييپرنده​تر ز مرغان هواييبدانسته فلک را درگشاييکسي مر عقل را گويد کجاييبداده وام داران را رهاييکجاييد اي نواي بي​نواييزماني بيش داريد آشناييز کف بگذر اگر اهل صفاييبهل نقش و به دل رو گر ز ماييکه اصل اصل اصل هر ضيايي

    كمي هم انصاف داشته باشيم.



    آيا مي توانيد اين مسئله را حل کنيد؟



    دست نوشته اي از شهيد احمدرضا احمدي،



    رتبه اول کنکور پزشکي سال 64 ،



    ساعتي قبل از شهادت



    چه کسي مي داند جنگ چيست؟



    چه کسي مي داند فروديک خمپاره قلب چند نفر را مي درد؟



    چه کسي مي داند جنگ يعني سوختن، يعني آتش، يعني گريز به هر



    جا، به هر جا که اينجا نباشد، يعني اضطراب که کودکم کجاست؟



    جوانم چه مي کند؟ دخترم چه شد؟



    به راستي ما کجاي اين سوال ها و جواب ها قرار گرفته ايم ؟



    کدام دختر دانشجويي که حتي حوصله ندارد عکس هاي جنگ



    را ببيند و اخبار آن را بشنود.



    از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟



    آن مظاهر شرم و حيا را چه کسي ياد مي کند که بي شرمان دامنشان



    را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.



    کدام پسر دانشجويي مي داند هويزه کجاست؟



    چه کسي در

    سلام سردار! يادت هست!يادت هست آن زمان تو گوش آقا مهدي باکري چي گفته بودي! آره!گفتي آقا مهدي شما هرجا برويد من آن جا کنار شما هستم !سردار راستي که حرف مرد يکيه !
    مي دانم که اين روزهاي آخر دلت ديگر تنگ شده بود آسمان برايت کوچک شده بود،زمين ديگر برايت خيلي کوچک شده بود.
    مي دانم که خلوتت را با جشن حنابندان شبهاي عمليات پيوندي بود،ياد بچه هايي مي افتادي که با قهقه ي مستانه مي چرخيد و مي چرخيدند.
    صحنه خون بود و آتش.سرخ در سرخ.دستي آن سوي فلک دف مي زد،دستي نوراني که شعشه اش شب را کور مي کرد و در رگهاي خاک شور مي پاشيد.سماع بود.سماع پروانگي در ضيافت آتش.ياد بچه هايي بودي که گلو له ها سرود خواني شبهاي شهادتشان را با صفيري که تمامي نداشت کامل مي کردند،بچه هاي شبهاي عمليات،بچه هاي«حلالم کنيد»هاي از ته دل و مستانگي هاي شهادت.
    سکوت کرده بودي وسرت به کار گرم بود،اما مگر دلت ساکت مي نشست؟موجهاي سرکش مي آمدند و مي رفتند.ساکت بودي ولي صداي محمد ابراهيم همت،مهدي باکري و همه بچه هاي کفن پوش لشکر 8 نجف اشرف در خلوتت طوفان کرده بود.مي گفتند:آخر تو را چه به اين خاک؟بال تو آسماني است.بال تو رهاتر از آن است که در قفسهاي کوچک.درقفسه هاي اداري، در سقفهاي آيينه کاربگنجد بال بال بزن،بالاتر بالاتر.بيا اينجا،اينجا که طوفان هاي دلت را در آرامش مطلق غرق شود،
    رفته بودي پيش آقا،آرامشت پيش او پرده دريد،بغضت ترکيد،رها شدي که :دعا کنيد براي شهادتم.گفتي دلم، دلم تنگ شده! آره دلت تنگ شده بود دل مهدي ،حاج<

    سلام

    مطالب خوبي مي نويسيد من از طريق وبلاگ داداشم احمد وبلاگ شما را شناختم خودم تازه وبلاگ ساختم خوشحال مي شوم به من هم سر بزنيد.

    بسم الله. سلام.

    درخواست عضويت شم

    سلام....تازه چند روزه از زيارت آقا برگشتم اما..دلم هنوز تنگه....دلم مي خواد واسه ي تمام تنهاييام گريه كنم....اما من دست خالي برنگشتم...و رضاي غريب دلم را آرام كرد....ايام فاطميه هم تسليت باد....تولد دردانه ام است ...منتظر حضور پرمهرتم....مهتاب عابري از كوچه درختي

    اَينَ الفاطِميّون ؟

    باز هم ديوانه ام

    با ياد مادر ...

    و نگاه‌هاي بي رمق آن بانوي جوانِ خفته در بستر

    و روي نيليِ پنهان او از اميرالمومنين (ع)

    پهلوي مجروح از لگد دومي پست کثيف ( لعنت ا... عليه )

    و ...

    در اين دل ديوانه غوغا بپا کرده !

    آقا جان . جهان در انتظار انتقام شماست .

    اين روزها از کنار خانة مادر چونه گذر خواهي کرد ؟

    قربان دل شکسته‌ات , پسر فاطمه (س) .

    من هم با تو و به ياد ناله‌هاي غريبانه‌ات

    اللهم عجل لوليك الفرج و العافيه و النصر و جعلنا من انصاره و عوانه و المستشهدين بين يديه.
       1   2   3      >