• وبلاگ : کربلاي جبهه ها يادش بخير... !
  • يادداشت : ميثم
  • نظرات : 1 خصوصي ، 18 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    استاد به وبلاگ اخراجيها هم سربزن ،اگه حال کردي لينک بده!

    salam khoob hastin vebloge zibaei bud pishapish eidetoon mobarak

    eltemase doa ya zahra

    + غلام رضا صفاجوئي 

    سلام ميثم جان من در اون ايام نبودم ولي زماني كه اون بنداي اخرو مي خوندم خيلي دلم گرفت اشكام جاري شد مي خواستم بلند بلند گريه كنم ولي اينجايي كه من هستم نمي تونم اي كاش من هم اون جا بودم خيلي دلم مي خواد بين اون بچه هاي جبهه اون بچه هاي جنگ اون بچه هاي مخلص مي بودم حالا هم خيلي دير نشده فكر ميكنم اگه خدا بخواد منم مي تونم منتظر شهادت بشم چون راه نزديك مشكل ولي ظريفه خيلي خوبه به اميد اون روزي كه شخصي مثل من هم جزو شهدا بشه همه بگن اين قبر شهيد محمد صادق ---- هست خوشا آنانكه با تاج سعادت به سر افراشتند تاج محبت

    پاسخ

    من دعا مي کنم شهيد شين! شما هم دعا کنيد! يا حق

    سلام

    ممنون و موفق باشيد

    سلام دوست خوب من ايران بيشه بوده ـ هست و خواهد بود . تنها مشكل و زبوني ما استيلاي عرب است بر نفوس و علائق مان كه سياه رنگ مان كرده است . اگر سر موئي از خصلت هاي كوروش را به همه ء خاك و همه اعصار وقرون بپاشند دنيا گلستان خواهد شد.
    تو را به خدا براي شهدا فيلم نساز ده نمکي!
    (خيلي به خودم فشار آوردم تا اين متن تند و گزنده را ننويسم. هي با خودم گفتم: "انشاالله که گربه است" ولي ديدم نه، گربه همسايه ما شد کفتار! پس اين را براي همه ... نوشتم. همه منظورهايش هم خودم هستم و امثال خودم.)
    براي خودم و همه آنهايي که از حسادت فيلمسازي ده نمکي رو به قبله شدند!
    ...
    ادامه در وبلاگ قابل دسترسي است
    اولئك المقربون...

    سلام مامان قهرمانم :


    ميدوني ..حالا كه روز تولدته من و آبجي مي خواستيم قشنگ ترين هديه رو برات بخريم ولي نمي دونستيم چي بخريم.دختر خاله مي گفت برات يه دست كامل لوازم ارايش بخريم..ميگفت اگه مامانت ارايش كنه زخم هاي روي صورتش كمتر معلوم مي شه..مي گفت : زشته يه معلم با سرو صورت زخمي سر كلاس بره...ميگفت: شاگردهاش مي فهمند شوهرش...

    ميدونم تو هيچ وقت براي خودت از اين چيزها نمي خري...آخه همش رو مي دي پول دارو و بيمارستان بابا...بابا هم كه تو رو كتك ميزنه...فحش مي ده...حرف هايي مي زنه كه ما نمي فهميم...فقط مي بينيم و گريه مي كنيم.

    من و آبجي خوب مي فهميم كه وقتي بابا موجي مي شه تو دستاي مارو مي گيري و مي بري تو اتاق ديگه.. بعد مي ري تا بابا كتكت بزنه و موهاي قشنگتو بكشه... من و اون خوب مي دونيم چرا اين كارو مي كنه .اخه اگه تو نري جلوي بابا اون خودشو مي زنه ... دست خودش نيست...تو هم چون بابا رو خيلي دوست داري نمي خواهي بابا خودشو بزنه ... به قول خودت يه ذره از سهمت و فداكاري هاش رو ميدي...از تركش هاي توي بدنش...از موجي شدنش...از... ما مي فهميم كه وقتي بابا اروم مي شه سرش رو مي گيره و چقدر گريه مي كنه...وقتي مي فهمه چيكار كرده ناراحت مي شه...دستت رو مي بوسه...تو هم گريه مي كني ...من و ابجي صداي گريه تو و بابا رو مي شنويم.

    مامان جون:مامان خوب و قهرمانم: پس سهم ما چي مي شه؟ما هم مي خوايم مثل تو وبابا قهرمان باشيم...مي خوايم روز تولدت پول هامون رو بديم به تو تا براي بابا دوا بخري ...فقط تو رو خدا اين دفعه بذار بابا ما رو جاي تو كتك بزنه ...


    مامان جون : تولدت مبارك.

    به وبلاگ اخراجيها سربزنيد وآنرا لينک دهيد

    بسم رب الشهداء و الصديقين
    با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد (ص)
    مطالبتان را خواندم خيلي خاطره زيبايي بود
    باز هم از اين كار ها بكنيد
    در ضمن لوگوي جديدمو به دوستات اضافه كن با تشكر

    http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/lalehaymalakot/laleh-malakot1.gif

    دعا كنيد خداوند شهادت را نصيبمان گرداند
    التماس دعا


    آه!

    سلام

    خاطره قشنگي بود اما روش رو قبول ندارم. به قول معروف مگه چند نفر تا آخر خط صبر ميكنند تا ببينند كار درست بوده يا غلط؟؟ كسي كه در اون جايگاه قرار ميگيره بايد بيشتر فكر كنه و بدونه نماينده ي يك طرز فكريه و مسئوليتش بيشتره.

    يا علي

    خواهي نشوي رسوا...!!

    پاسخ

    بعضي وقتا لازمه تا آخر کار همه ازت بترسن! براي اينکه کارشونو بهتر انجام بدن! کاري که منفعتش فقط به خودشون مي رسه! نه به مسئول!گفتم بعضي وقتا! به نظر شما اين ازون وقتا نبود؟ منفعتي به ميثم نرسيد!
    بنام خدا
    با سلام
    خاطره زيبائي نوشتيد .
    شب جمعه دعا براي فرج آقا فراموش نشه .
    اللهم عجل لوليك الفرج
    به من هم سر بزنيد .
    التماس دعا

    به نام او

    سلام خانومي مثل هميشه زيبا بود...

    وقتي هم كه خودت نمي نويسي ما بازم ميام وبلاگ همون همون وبلاگه با همون نيت

    هر جا هستي موفق باشي و يه عالمه دعامون كن

    يا علي

    پاسخ

    شما لطف دارين که سر مي زنين! ممنون از حضورتون

    بسم رب شهدا

    هر جمعه تو را ميخوانم و هر روز جمعه را....

    سلام

    آمدنم بهر رفتن است....

    اول آمدم تشکر کنم از عزيزي که اين بعد اداره اين وب به دست اوست...

    خودماني است...(شايد بعد ها بيشتر ازخودش گويد..)

    آشنا با شهدا...از تبار شهدا...عاشق شهادت....

    او بزرگواري کرد نگذاشت اين وب بسته شود..و با محبت که هميشه شامل حال من است...اينبار نيز قبول زحمت کرد...

    وبعد تشکر از همه عزيزاني که تا به حال همراهم بودن وحقير را شرمنده محبت خودشان کردن...

    برگشتن يا برنگشتنم معلوم نيست....هرچه او خواهد...

    پس زين پس اين وبلاگ همان کربلاي جبهه ها يادش بخير...!فقط نويسنده تغيير کرده وبهتر شده...

    اگر تا به حال کوتاهي از حقير ديده ايد به بزرگواري خودتان عفو کنيد....

    ودر خاتمه با اين جمله آقا سيد مرتضي آويني تمام ميکنم....

    هر که ميخواهد ما رابشناسد ،داستان کربلا را بخواند،اگر چه خواندن راسودي نيست،

    اگر دل کربلايي نباشد،چه بگويم در جواب اينکه حسين کيست و کربلا کدام است؟

    چه بگويم در جواب اينکه چرا داستان کربلا کهنه نميشود؟از باب استعاره نيست اگر عاشورا

    را قلب تاريخ گفته اند.زمان هرسال درمحرم تجديد ميشود.حيات انسان هر بار در سيد الشهدا.

    حلالم کنيد...

    دعام کنيد...يه عاااااااااالمه...

    کربلايي باشيد....

    پاسخ

    سلام گلم! من و همه ي دوستات منتظر برگشتنتيم! مواظبم تا بياي! زود برگرد! التماس دعا
       1   2      >