خیلی وقته که نمینوسم...
حوصله اش نیست...امروز هم از سر دلتنگی اومدم...
اول دلم تنگ شده بودم برای خودم..بعد برای شهدا...بعدتر هم برای دوستان و نوشته هاشون...نجمه سادات...عمره دانشجویی...مهدیه...کویر...صحرا..انا مجنون الحسین ویگان و تخریبی و خدابیامرز حسن نظری...و.... .
اینجا برای من خونه ای پر از خاطراته...پر از بوی شهدا و هوای شهادت...
اومدم تا یه خودم بگم هنوز اینجا رو با حال و هوای خوب شهادتش هیچ موقع نمیتونم فراموش کنم...اینجا پلی بود برای دوستیای خوب...حکما خودشون خواستن...
امروز خوب حس و معنی شد برام ..کربلای جبهه ها یادش بخیر...!
پی نوشت :
این نوشته یقینا بعد از مدتی آرشیو میشه و این خونه به حالت قبل برمیگرده...
محتاج دعای خیرتونم...
کربلایی باشید...