بسم رب شهدا
هر جمعه تو را ميخوانم و هر روز جمعه را....
سلام
آمدنم بهر رفتن است....
اول آمدم تشکر کنم از عزيزي که اين بعد اداره اين وب به دست اوست...
خودماني است...(شايد بعد ها بيشتر ازخودش گويد..)
آشنا با شهدا...از تبار شهدا...عاشق شهادت....
او بزرگواري کرد نگذاشت اين وب بسته شود..و با محبت که هميشه شامل حال من است...اينبار نيز قبول زحمت کرد...
وبعد تشکر از همه عزيزاني که تا به حال همراهم بودن وحقير را شرمنده محبت خودشان کردن...
برگشتن يا برنگشتنم معلوم نيست....هرچه او خواهد...
پس زين پس اين وبلاگ همان کربلاي جبهه ها يادش بخير...!فقط نويسنده تغيير کرده وبهتر شده...
اگر تا به حال کوتاهي از حقير ديده ايد به بزرگواري خودتان عفو کنيد....
ودر خاتمه با اين جمله آقا سيد مرتضي آويني تمام ميکنم....
هر که ميخواهد ما رابشناسد ،داستان کربلا را بخواند،اگر چه خواندن راسودي نيست،
اگر دل کربلايي نباشد،چه بگويم در جواب اينکه حسين کيست و کربلا کدام است؟
چه بگويم در جواب اينکه چرا داستان کربلا کهنه نميشود؟از باب استعاره نيست اگر عاشورا
را قلب تاريخ گفته اند.زمان هرسال درمحرم تجديد ميشود.حيات انسان هر بار در سيد الشهدا.
حلالم کنيد...
دعام کنيد...يه عاااااااااالمه...
کربلايي باشيد....