شهداي بي پدر و مادر 2خب کجا بويدم؟آهان "يتيم خونه"***سال 64 يا 65 بود که ثابت رو دم پادگان ولي عصر (عج) که محل اعزام نيروها به جبهه بود ديدمش. کمي پکر بود. فکر کردم شايد براي ثاقب اتفاقي افتاده. پرس و جو که کردم، گفت:- چند روز پيشا که توي ميدون راه آهن بمب گذاشتن ...اجازه ندادم حرف بزنه. سريع گفتم:- نکنه ثاقب ...که گفت:- نه بابا جون. تو که امون نمي دي حرف بزنم. توي اون انفجار، زنم که رفته بود براي خونه چيز بخره شهيد شد ...هم خنده ام گرفت، هم غصه ام شد. اون که خودش رزمنده جانباز بود، حالا شده بود همسر شهيد!***لعنت به فراموشي.نفرين بر بي خيالي.تف بر چسب دنيا!آره "چسب دنيا" که وقتي بهش بچسبي ديگه نمي توني جدا بشي.دو سه سال پيش رفته بودم بهشت زهرا و الکي الکي تاب مي خوردم بين قبرا. يه دفعه چشمم خورد به يه سنگ قبر سياه که بدجوري تکونم داد:"شهيد مظلوم ثاقب شهابي نشاطمحل شهادت شيرخوارگاه حضرت علي اصغر"