سلام عليكم.حيف و صد افسوس! دستم از دامان يارم دور شد...ياد صحابي حضرت امير عليه السلام افتادم كه وقتي حضرت در آخرين لحظات زندگي بودند، در خونه حضرت نشسته بود و نميرفت. امام حسن مجتبي عليه السلام آمد و فرمود پاشو برو، براي چي اينجا نشستي؟ همينطور كه اشك ميريخت گفت: كجا رو دارم برم؟!
ولي مجبور شديم از حضرت دور شيم... من مجبور بودم.