سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کربلای جبهه ها یادش بخیر... !
صفحه ی اصلی |شناسنامه| ایمیل | پارسی بلاگ | وضعیت من در یاهـو |  Atom  |  RSS 
خداوند ـ تبارک و تعالی ـ، شخصی را دوست دارد که در میان جمعیّت، بی آن که هرزه درایی کند و ناسزایی گوید، شوخ باشد، با تفکّرش تنها شود، با عبرت ها خلوت گزیند، و با نماز، شب زنده داری کند . [امام باقر علیه السلام]
» آمارهای وبلاگ
کل بازدید :278862

» درباره خودم
کربلای جبهه ها یادش بخیر... !
....!!!
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک... آرزوی شهادت همیشه در دلم باقیه...از خدا میخوام که نصیبم کنه.... باید رفت..باید تعلقات رو کنار بزارم برای رسیدن ..شاید این راهش باشه....یحتمل باید زودتر بار و می بستم نشد یا نخواستم نمیدونم...و حالا وقت کوچ کردن ما هم رسید..حرف زیاده اما حسی و رمقی برای گفتن نمانده ...فقط ازشهدا میخوام اگه کوتاهی کردم تو این وب حلالم کنن ..به همان آهستگی که آمدیم ،به همان آهستگی هم میرویم...کربلایی باشید... تمــــــــــــــــــــــــــــام...
» لوگوی وبلاگ
کربلای جبهه ها یادش بخیر... !
» لوگوی دوستان















» آوای آشنا
» خدا تورو خدا گوشی روقطع نکن.کارت دارم!

 سلام ماه رمضون....سلام سلام ماه جنون...... ماه قشنگ رمضون...

به بهونه اومدن ماه رمضون....

الو.....الو........خدا میشنوی......داری صدارو.....

این صدای یه بنده گناهکارته.........الو......الو.....

بزار بیام ایورتر....آهان.....اومدم سمت رمضون......ببخشید خدا آنتن میده.....

آخ یادم رفت....سلام خدا جون......شرمنده میدونم یه سالی بد کردم یه عاااااااااااااااالمه گناه.....

حالا اومدم بگم که....الو....غلط کردم ..نفهمیدم...نمیدونستم اینقدر دل امام زمانم (عج) خون میشه....

تو رو خدا قطع نکن...به امیدی اومدم....میدونم ارحم الراحمینی....الو ...الو.... صدا میاد....

آهان...

شرمنده مزاحم شدم...همیشه مزاحمم...ولی به خدا اینار فرق داره...با یه دل شکسته اومدم.....

دلم خیلیوقته تنگ شده بود...خجالت میکشید بیام...دیدم تا رمضون میاد منم خودم بندازم وبیام مهمونی...

خدایی دلم یه عاااااااااالمه تنگ شده....برا خودتون...برا حالای خوش معنوی...برا مناجات..برا دعای ابوحمزه...برا العفو..برا الغوث..برا دونه

دونه اسمتو گفتنا..برا تا سحر بیدار موندنا...سرمو بزارم رو خاکو....بقیشم خودم میدونم خودت...

الو .....الو........الو.....قطع کردی....الو.... نه...

مامانم میگه...نه همه میگن....مهمون حبیب خداست....خوب منم میهمونم.....

این سی روز تحملم کن....کمکم کن تا اول....نه اول کمکم کن تا مهمون خوبی باشم....بعد کمکم کن...خودت میدونی چیو میگم...(میگن شنود داره)

الو ....الو....فقط اینو بگم ...بس....میدونم سر تون شلوغه....

الهی وربی من لی غیرک.......خوب...

زیادی حرف زدم ...به کرمتون ببخشید....دعا یادتون نره....

(به قول کلرجی من برم آماده شم برا مهمونی.....)

 

  برا یه امل مدرنیسم نشده هم دعا کنید بد جور محتاجه....



  • کلمات کلیدی :
  • ....!!!:: 85/7/2:: 2:0 صبح | در باغ شهادت را نبندید ()

    حماسه حضور