خدایا....اجازه دادی به من در دعا و خواهش از خود... بشنو ای شنوا مدحم را....
و اجابت کن ای مهربان دعوتم را... و در گذر ای آمرزنده از لغزشم...
پروردگارا... تو مرا بخوانی از تو رو گردانم و دوستی به من ورزی من با تو کینه ورزم
با من مهر ورزی و من نپذیرم از تو گویا من منت گذار بر توام.....
باز ندارد این وضع تو را از مهربانی به من و احساس با من وتفضل بر بخشش خودت بر من به جود و کرمت......
پس رحم کن بر بنده نادانت و ببخشش او را به فضل و احسانت زیرا تو جواد و کریمی......
"فرازی از دعای افتتاح"
اشک از گوشه چشم سرازیر میشه...آروم و بی صدا ....مثل گذشت این 11 روز و چشم بر هم بزاری 30روز....
وقتی برمیگردم و میبینم فقط تو این 11 روز دور خودم چرخ زدم و فقط نخوردم و از همین نخوردن یادم میومد ماه رمضونه....
با کف دست اشکو پاک میکنم...میگم خدایا ببخشید یعنی خدایا حلالم می کنی....؟؟؟؟
وقتی میرم مهمونی چند بار از صاحبخونه تشکر میکنم به خاطر اینکه ارزش گذاشتو دعوتم کرد و کلی هم از صاحبخونه به خاطر مزاحمت و اذیتو شیطنت معذرت خواهی میکنم و حلالیت میطلبم...اما تا حالا حتی یه تشکر خشک وخالی هم از شما نکردم که دعوتم کردی و امسال هم یه رمضون دیگه نصیبم ...با اینکه جلوی چشمت همه کاری میکنم ، یه حلالیت شک وخالی هم نمی طلبیم ...
خدایا اگه مهمون خوبی نیستم و اذیتت میکنم ببخشم وحلال کن...بزار به حساب نفهمی..بزار به حساب اینکه هنوز درک نکردم ماه رحمتتو...اومدم مهمونی انگار نه انگار که صاحبونه ای هست و حرمتی....
حالا میگم خدایا میدونم این روزا هم میگذره ...تو آدمم کن و خودت توفیق درک بده.....
خدایا کمکم کن.....
کربلایی باشید....