• وبلاگ : کربلاي جبهه ها يادش بخير... !
  • يادداشت : رنگ شهر...
  • نظرات : 7 خصوصي ، 44 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بسم رب شهدا

    سلام....اينبار خودم براي خودم...

    زندگي زيباست، اما شهادت از آن زيباتر است. سلامت تن زيباست، اما پرنده‌ي عشق، تن را قفسي مي‌بيند كه در باغ نهاده باشند. و مگر نه آنكه گردن‌ها را باريك آفريده‌اند تا در مقتل كربلاي عشق آسان‌تر بريده شوند؟ و مگر نه آنكه از پسر آدم، عهدي ازلي ستانده‌اند كه حسين ع را از سر خويش بيش‌تر دوست داشته باشد؟ و مگر نه آنكه خانه‌ي تن راه فرسودگي مي‌پيمايد تا خانه‌ي روح آباد شود؟ و مگر اين عاشق بي‌قرار را بر اين سفينه‌ي سرگردان آسماني، كه كره‌ي زمين باشد، براي ماندن در اصطبل خواب و خور آفريده‌اند؟ و مگر از درون اين خاك اگر نردباني به آسمان نباشد، جز كرم‌هايي فربه و تن‌پرور بر مي‌آيد؟ پس اگر مقصد را نه اينجا، در زير اين سقف‌هاي دلتنگ و در پس اين پنجره‌هاي كوچك كه به كوچه‌هايي بن‌بست باز مي‌شوند نمي‌توان جست، بهتر آنكه پرنده‌ي روح دل در قفس نبندد. پس اگر مقصد پرواز است، قفس ويران بهتر. پرستويي كه مقصد را در كوچ مي‌بيند، از ويراني لانه‌اش نمي‌هراسد...

    يه عااااااااااااالمه دعا كنيد....